تموشل روستایی در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در مجموع با ۶۵ خانوار خاطراتی سی ساله از محصولات ناخواسته زندگی مدرن امروزی چه شهری و یا روستایی را با خود همراه دارد. جنگل های هیرکانی این میراث بجا مانده از دوره سوم زمین شناسی، آب های زیرزمینی، کشتزارهای برنج، چاه های آب منازل، هوای این منطقه، همه و همه چنان آلوده گشته که زندگی را برای ساکنین دیرباز این روستا و روستاهای مجاور آن دشوار نموده است. انواع آلودگی های آب و خاک و هوا در کنار هجوم مگس ها و انواع حشرات، چرای دام و بهره شاهین و عقاب از زباله های شهری و روستایی، معنای زندگی را در این منطقه دیگرگون کرده است. رهاسازی غیر اصولی انواع پسماندها، نا آگاهی مردم شهری و روستاهای دیگر از پیامدهای دیوگون این رها سازی زباله در جنگل های بکر در کنار غفلت مسئولین، چشم اندازی دهشتناک ایجاد نموده است، بطوری که نمی توان امید زندگی سالم را در چشمان کودکان این روستاها مشاهده نمود. در میانه دشواری های روزمره زندگی، بیماری های تحمیلی ناشی از رهاسازی و انباشت زباله شهرستان لاهیجان و سیاهکل نیز فشار فزاینده و کشنده ای بر کودکان و سالمندان و روستاییان ایجاد نموده است.
حوالی سال هفتاد بود که زمینی در محدوده پیرامونی روستا به شهرداری واگذار شد و اهالی سرمست از آیندهٔ خوبی که قرار است برای خود و کودکانشان رقمزده شود و غافل از بلائی که سر آیندهٔ روستای خود و روستاهای اطراف خواهد آمد به آینده چشم دوختند (هرچند بارها اعلام کردند از نیت شهرداری باخبر نبودند) و تراژدی غمناک منطقه با آن معامله رقم خورد!!!
آنجا مکان دفن زباله شهر ها و روستاهای لاهیجان و سیاهکل شد و شیرابه وارد جنگل، رودخانه و آب های زیرزمینی و چاه های خانه های روستایی شد و بوی متعفن آن تا کیلومترها همراه با پرواز مگس ها از در و پنجره وارد اتاق خانه ها شد. امروز در ازای آن زمین سرسبز، کوهی از زباله میزبان ساکنین روستاهای اطراف شده است!
آن زمین کوهی انباشته از زباله شد و در ادامه به زمین های پوشیده از درختان جنگلی اطراف هم همان معامله نه این بار با روستاییان بلکه اینبار با جنگل سرسبز معامله شد. طی این سی سال راحت ترین و غیرمسئولانه ترین راهکار برای شهرداری و مسئولین ذی ربط منطقه، تخلیه و رهاسازی زباله در طبیعت در دوره های مختلف مدیریتی بوده است.
اکنون پرسش این است که از مجموعه مدیران و مسئولان ذیربط چه انتظاری داریم؟؟؟این چالش انباشته شده نیازمند تجمیع و بکارگیری تجارب بومی و جهانی است بطوریکه بتوان راهکارهای فوری را همراه با اجرای زیرساخت های اساسی و میان مدت بطور هماهنگ به پیش برد. از جمله راهکارهای مورد اجماع همه صاحبنظران اجرای طرح های هدفمند فرهنگ سازی تفکیک زباله از مبدا و از سوی دیگر ایجاد زیر ساخت هایی برای امکان بازیافت حداکثری و استفاده مجدد از زبالههای خشک می باشد تا بدین طریق زباله های غیر قابل استفاده به حداقل برسد. همچنین با توجه به مشکلات جدی ناشی از کمبود آب در کشور از یک سو می توان با کاهش دور ریز غذایی که با ارزشمندترین بخش زباله تر می باشد، از دور ریختن آب جلوگیری نمود و از سوی دیگر با تبدیل پسماند تر به کمپوست و کود طبیعی در روستاها، ضمن بهبود کیفی خاک باغی و کشاورزی، مصرف آب را نیز کاهش داد.
در این راستا نه خیلی دورتر از روستای تموشل، این روزها ساکنین روستایی با شالیزار های منتهی به دریا با مشارکت داوطلبانه امیدی بدیع را در عرصه مدیریت پسماند روستایی می آفرینند. فشتکه با حدود ۵۰۰ خانوار در یک طرح مشارکتی با حمایت سازمان منطقه آزاد انزلی با بهره گیری از توانمندی های زنان روستایی و با محوریت بهورز روستا و نهادهای مردمی زیست محیطی با اجرای طرحی از آبان ۱۳۹۶ توانسته است ضمن تفکیک پسماند از مبدا، از پسماند تر خانگی کمپوست (کود طبیعی) به روش هوازی تولید نماید. این مشارکت طی قریب به یکسال گذشته به حدود ۲۷۰ خانوار از ۵۰۰ خانوار رسیده است. پرسش های فراوانی در تفاوت های این دو روستا و رویکرد مسیولین قابل طرح می باشد. اما بهتر است قبل از پاسخ به نگاه های نگران در فضای تهدید همه جانبه زیستی زباله ها، با بررسی و بهره گیری از الگوهای مناسب به تجربه های جمعی خود بیفزاییم. مدیریت پسماند از حلقه های بسیاری تشکیل شده است تا آنجا که هیچ نهاد و سازمانی نمی تواند خود را جدای جنبش ملی بهبود مدیریت پسماند بداند. جنبشی که هنوز شکل نگرفته است.
?
یاسر مجاور شیخان ۱
پوریا فرهش ۲
فعالان محیط زیستی