شب قدر؛ شبی است که آسمان مبدأ جوشش و تمنای نزول میشود و زمین هدف و مقصد هبوط و وصال اشرف مخلوقات سماوی میشود.
به گزارش پایگاه خبری ترشیز خوان؛ به رغم فهم حداقلی و دیدگاه ناقص ما، شب قدر، شبی متفاوت از همه زمانها، همه انتظارها و سحری متفاوتتر از تصوراتی است که در خیال خود ترسیم میکنیم!؟.
در خیال ما گویا دربهای زمین بر روی آسمانیان گشوده میشود؟!. درحالی که در همه شبهای سال، اهل طاعت در زمین به تمنای راهیابی به آسمان، سحرها در پیشگاه معبود بست نشسته و سر برآستان معشوق میسایند، تا شاید؛ نسیمی حیات بخش از ملکوت بر کویر وجودشان و از جبروت بر برهوت روح شان بوزد…
اما در شب قدر؛ این معادله برعکس میشود و همه اهل آسمان و از جمله بهترین آنها که روح الامین (س) است، اشتیاق حضور در هیئت و صورت مادی و فرصت هبوط بر فطرت و سیرت انسانی پیدا میکنند…
بنابراین شب قدر؛ شبی است که آسمان مبدأ جوشش و تمنای نزول میشود و زمین هدف و مقصد هبوط و وصال اشرف مخلوقات سماوی میگردد…
گویا در این شب اهل آسمان و زمین انتظار دیدار یوسفی دیگر دارند که پرده از رخ برگیرد. چرا که؛ آسمانیان به اشتیاق دیدن او سر از پا نشاخته و فوج فوج فرود میآيند و زمینیان ترنج دل را به شوق دیدار جمال یوسف، سلاخی میکنند…
شب قدر این بار متفاوت از همه شبهاست و عزمتاش در آن است که؛ بجای طلب مخلوق برای وصال خالق و معبود، خالق مطالبه گر و مشتاق مخلوق و عبد میشود و این خالق است که در مسیر وصال، با تمام وجود هزینه میکند.
اوست که همه عزیزدردانه های هستی و تمام سرمایه عرشی و فرشی اش را به اشتیاق وصال اهل زمین بسیج میکند…
در شب قدر اشتیاق خالق به مخلوق، چنان وصف ناپذیر است که پرده زمان را میدرد و یک شب را به قاعده هزار ماه حیات طیبه اولیاء و برگزیدگانش میسنجد!؟
پس ای عزیز برای ادراک حداقلی از شب قدر؛ «به جای سیر در آفاق اهل آسمان، نیازمند شناخت انفاس اهل زمین» هستیم…
و به جای «سیر در پهنای واقعیت، نیازمند سلوک در ژرفای حقیقت» هستیم…
بنابراین شب قدر نه از «جنس رفتن» بلکه از «کیمیای شدن» است و آنچه دیدنی است در آسمان نیست! بلکه؛ هم جمال و هم جلال وجهه کبریایی، بر روی زمین سفره رحمت گسترده و به دست اشرف مخلوقات خود، اکسیر حیات عرضه میکند.