به گزارش پایگاه خبری گیل فام به نقل از ترشیز خوان؛ راهپیمایی اربعین تدبیر الهی برای کنشگری معطوف به هدفی غایت نگر است. این کنشگری ماهیت و بنمایه فکری و روشی جامعه شناسی سکولار را زیر سؤال میبرد. در حالی جامعه شناسی مدرن در مواجهه با کوچکترین پدیدههای عینی در اجتماع واکنش فعال نشان میدهد و با دقت و ظرافتی ریزنگر، تمامی اجزاء پدیدهها را کاوش، ثبت و تحلیل میکند، جای تعجب است که چرا اندیشمندان علوم اجتماعی و جامعه شناسی مدرن در مورد پدیده شگفت انگیز و فراپندار اربعین مبهوت، مسکوت و مسکون هستند.!؟
افزایش رو به تزاید حجم کمی و سطح کیفی هجرت همراه با کشش دو سویه از “مبدأ عاشورا تا مقصد کربلا” باعث تحیر صاحبان عقول، تعجب اهل تأمل و تشتت اهل تضارب آراء شده است. اگر اهمیت این پدیده اجتماعی و تاریخی به درستی مورد کاوش قرار گرفته و شناخته شود، باعث بیداری “فطرت آفریده با اخلاق، تدبیر آمیخته با عقلانیت و عزت سرشته با کرامت” خواهد شد و توجه اندیشمندان منصف اعم؛ جامعه شناسان، مردم شناسان، روان شناسان، پدیدارشناسان و… را به خود جلب خواهد کرد. چرا که این پدیده فرهنگی و اجتماعی، تاریخی بازتابهای متنوع؛ ماهیتی – کارکردی، معرفتی- علمی، ژئوپلیتیکی – سیاسی، دنیوی – اخروی، ملی – فراملی، اجتماعی – انسانی برای زمان حال و آینده خواهد داشت.
حقیر از طریق انتخاب یک دیدگاه راهبردی و با تکیه بر رویکرد ترکیبی – هستی شناسی، جامعه شناختی، پدیدارشناسی و پیامدسنجی – تلاش خواهم کرد در حد بضاعت، از چند منظر بازکاوی نوینی از ماهیت اربعین ارائه نمایم.
روش شناسی
متن حاضر محصول کاوش توصیفی – تحلیلی و تجربه زیسته محقق در طی حدود پنج سال از سفر اربعین است که علاوه بر منطق عینی از رهیافت شهودی و استنباطی نیز بهرهگیری خواهد شد. به تعبیر دیگر یافتههای حاضر هم وجه علمی؛ به معنای مصطلح آن، هم وجه پایش میدانی؛ به معنا تجربه زیسته و هم وجه استنباطی؛ به تعبیر تحلیلی آن دارد. از منظری دیگر متن حاظر؛ یک نگاشت برخواسته از مبدأ دلدادگی به سیدالشهداء تا مقصد دلربایی در کربلا است.
مبانی نظری
نظریههای متعدد علمی پشتیبانی کننده حرکت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اعتقادی اربعین است. اما مهمترین نظریههای بومی – اسلامی مورد اقبال حقیر در این حوزه به شرح زیر است:
۱. نظریه فطرت
نظریه فطرت در آراء علامه طباطبایی و شهید مطهری و برخی دیگر از اندیشهورزان اسلامی و بر اساس اصل هدایت عمومی بنا نهاده شده است. این نظریه در سه حوزه کلام اسلامی، معرفت شناسی و جامعه شناسی کارکرد دارد. اندیشهورزان این نظریه معتقدند که؛ انسان به صورت ذاتی و سرشتی با شناخت حسن و قبح؛ به خیر و کمال گرایش دارد و بر اساس منافع و مضارات حیات خود؛ از شر و نقص دوری میگزیند. به همین سبب انسان به زیبایی، عشق، آزادی، مدنیت، دیانت، ولایت و مهدویت گرایش دارد و از زشتی، تعدی، نقص، ظلمت، فردیت، جهالت و ضلالت پرهیز میکند.
۲. نظریه تغییر مبدأ میل
مبتنی بر “نظریه تغییر مبداء میل” برآمده از اندیشه فلسفی و عرفان اسلامی که در دیدگاه حضرت آیت الله بهاءالدینی (ره) تجلی یافته است؛ مهمترین عامل تحول در جهان هستی ایجاد تغییر در زیرساخت تمایلات ذاتی و مطالبات درونی انسان است. از منظر واضعان این نظریه؛ از آنجا که کانون و مبدأ تمایلات قلب انسان است، در صورت تغییر میل قلبی؛ مطالبات، عادات و آداب انسان نیز متحول میشود. چرا که انسان به صورت بالفعل در اسارت عادات خود گرفتار است و این نوع اسارت از خطرناکترین اسارتها است. از نظر آیت الله بهاءالدینی بدیهی است که مبدأ میل در اختیار خالق است و این خداست که آن را تغییر میدهد به همین سبب راه رهایی از تقیدات اسارت آور؛ دعا کردن، کوشیدن و بالا بردن تلاش برای تغییر مبدأ میل است. البته در برخی اوقات که نسیم رحمت خدا مـﻰوزد، مبدأ میل انسان عوض مـﻰشود.
۳. سیستم عامل هوشمند
مبتنی بر دیدگاه اندیشمندان اسلامی از ابن خلدون تا ملاصدرا و از آیتالله شاهآبادی (ره) تا امامین انقلاب؛ شرط موفقیت انسان و جامعه حرکت در مجموعه به هم پیوسته، پویا و متراکم ولی فعال است. از منظر آیتالله شاهآبادی (ره) اگر بنا باشد جامعه به صورت نقطه نقطه افراد خوب عمل کنند هیچ گاه به نتیجه نمیرسیم به همین خاطر باید به هم بپیوندیم، دقیقا شبیه پارچهای که مقداری تار و مقداری پود دارد، و این تار و پود به نوعی به هم میپیوندند و تبدیل به یک پوشش یا پارچه خوب میشود. با این تعبیر و تفسیر؛ شرط فعال شدن استعداد بالقوه انسان و بالفعل شدن ظرفیت جامعه برای تمدن سازی؛ یکپارچهسازی و همافزایی کلیه اجزاء در ذیل یک مجموعه فراگیر و پویا یا “سیستم عامل هوشمند” است.
استنباط راهبردی
از نظر حقیر مبتنی بر “نظریه فطرت”، “نظریه تغییر مبدأ میل” و “سیستم عامل هوشمند” که ریشه در اندیشه، حکمت و عرفان اسلامی – ایرانی دارد، بهترین راه فعال شدن فطرت برای تغییر مبدأ؛ “حرکت بر مدار اصل تولی و تبری” و استفاده از “چهار راهبرد: توکل، تدبیر، توسل و تلاش” است و در تاریخ تمدن بشری هیچ “سیستم عاملی شایستهتر از نهضت عاشورا” و هیچ “نرمافزاری فرهنگی تحول آفرین تر از هجرت اربعینی” برای “تمدن سازی نوین توحیدی” یافت نمیشود.
ادامه دارد…