شعر برتر هفته از نگاه تیم داوری گیل فام از زهرا وحیدی

دارم به بی تفاوتی ات غبطه می خورم
حرصم گرفته از تو چرا دل نمی برم

تنها میان فاصله ها بی تو مانده ام
با کوله باری از گله ها بی تو مانده ام

دیگر دلم شکسته تر از این نمیشود
این قهوه بی حضور تو شیرین نمیشود

این بار آخر است به دیدار من بیا
این بار هم به خاطر آزار من بیا

باور نمی کنی دل من طاقتش کم است؟
این زندگی بدون تو سرتاسرش غم است؟

حالم بد است، حال مرا خوب کن فقط
یا نه درون سینه ام آشوب کن فقط

اما… تو لعنتی به دلم پشت پا زدی
تا نیمه راه آمدی و بعد جا زدی

رفتی که حال و روز خودت خوب تر شود
تا این دل شکسته ام آشوب تر شود

گفتی که بی تو شاد بمانم، فقط همین
رفتی به جنگ روح و روانم، فقط همین

رفتی و وضع بدتر از این هم نمیشود
پشت سر تو آب نپاشم…؟ نمیشود

ناباورانه آمدی و عاشقت شدم
آن حرفها که می زدی و عاشقت شدم

رفتی که در نبودن من با کسی دگر…
بر شانه هات خوش نکند جا کسی دگر…

اصلا تو هیچ عین خیالت نمیشود؟
وجدان به هیچ وجه وبالت نمیشود؟

فکرت عجیب حافظه ام را گرفته است
روحیه ی مبارزه ام را گرفته است

خود را به مرز باور مردن کشانده ام
اما هنوز فاتحه ات را نخوانده ام

بیزارم از تمامی عشق و علاقه ات
مردم به پای خامی عشق و علاقه ات

بر بخت برنگشته ی من هی لگد زدی
بر سینه ام همیشه فقط دست رد زدی

با این همه همیشه به پایت نشستم و
با ضربه های پشت هم ات هی شکستم و

میخواستم دوباره برایت غزل… ولی
این زهر را برای تو مثل عسل… ولی

این پشت صحنه را به تو ترجیح می دهم
عشقی برهنه را به تو ترجیح می دهم

بعد از تو سر به خاطره هایت نمی زنم
هی بوسه پشت بوسه به پایت نمی زنم

این هم تقاص آن همه زجری که دادی ام
کشتم تو را و در قفس انفرادی ام

کشتم تو را که توی خیالم بکارمت
معشوق غرق خون شده ام دوست دارمت

حالا طناب دار تو بر گردن من است
زنجیر یادگار تو بر گردن من است

با گریه های خالی از اشک مانده ام
خود را درون خاطره هامان چپانده ام

حالم شبیه حال کسی نیست، جز خودم
در خانه هیچ هم نفسی نیست، جز خودم

تقویم روزهای خوشم سالها گم است
اصلا چه فرق می کند امروز چندم است

نه… بگذریم از من و این حرفهای مفت
ای اتفاق مردن من زودتر بیفت

✒زهرا وحیدی

لینک کوتاه : http://gilfam.ir/?p=5386

مطالب مشابه