به گزارشپایگاه خبری گیل فام به نقل از ترشیز خوان؛ با تکیه بر ماهیت شناسی و مبانی نظری ارائه شده در بخش اول و دوم، عملکرد جریان افراطی – تکفیری در دوران “خلافت مجازی” و نحوه بروز و ظهور آن در ذیل چند راهبرد، قابل توجه و تأمل است:

راهبرد ۱. “میراث سرزمین سوخته”
مبتنی بر نظریه ابوبکر ناجی تئوری پرداز داعش و دارای سابقه امنیتی در حزب بعث، مبارزان تکفیری پس از سقوط داعش بایستی؛ با حفظ تجهیزات و توانمندی نظامی خود “گروه‌های چریکی” تشکیل دهند و “تهاجم غافلگیر کننده” را با هدف تحمیل “حداکثر خسارت به ساکنان و زیرساخت‌ها” در دستور کار خود قرار دهند. بر اساس این تئوری؛ مبارزان تکفیری برای اینکه بتوانند از دست رفتن سرزمین‌ها و شهرهای تحت سلطه خود را جبران کنند، باید برای طرف مقابل هم هزینه سنگین تولید نمایند. بنابراین آنها در تلاش هستند با اجرای “راهبرد میراث سرزمین سوخته”؛ پس از یک دوره فترت ناشی از شکست، در حواشی شهرهای پرمسئله و آلوده به اندیشه افراطی گرایانه، لانه کنند و محیط این شهرها را برای ساکنین آن ناامن و سرزمین‌های پیرامونی را در آتش فتنه‌های قومی – مذهبی بسوزانند.

راهبرد ۲. “حرکت انحیاز الصحرا”
مبتنی بر تئوری ابومحمد العدنانی سخنگو و نفر دوم داعش، به دلایل شرایط سخت پس از سقوط شهرهای اصلی و از دست دادن قلمرو حکمرانی عراق و شام، نیروهای افراطی – تکفیری باید “عقب‌نشینی موقت به بیابان‌ها” را در دستور کار خود قرار دهند. آنها با استفاده از شرایط جغرافیایی و وسعت بیابان‌های میان چهار کشور عراق، سوریه، اردن و عربستان می‌توانند به طور موقت در این مناطق پناه بگیرند؛ تا پس از بازسازی توانمندی‌های سخت‌افزاری خود، وارد جنگ نظامی شوند و یا در صورت ناموفق بودند در بعد سخت افزاری از طریق تغییر آن به فرمت امنیتی، وارد جنگ‌های چریکی طولانی و بی‌پایان شده و دولت‌های منطقه را به طور مستمر تحت فشار قرار دهند. بنابراین مهمترین پیامد این راهبرد “تغییر رویکرد از تروریسم دولتی به تروریسم چریکی” است.

راهبرد ۳. “مهاجرت به سرزمین‌های بدیل”
توانایی محور مقاومت در ایجاد امنیت نسبی در شامات – عراق و شام – و نبود چشم انداز قابل اتکاء برای توانایی سازماندهی مجدد عناصر افراطی باعث شده است تا تدبیر کنندگان آنان، پیشنهاد برپایی “خلافت مستعجل یا دولت دوره گذار” را ارائه نمایند. در این زمینه با توجه به شرایط امنیتی مناطق مستعد، چند گزینه اصلی و دهها گزینه فرعی وجود دارد که؛ افغانستان و آسیای میانه، شمال آفریقا شامل: کشورهای بحران زده‌ای چون لیبی، آفریقای مرکزی شامل: نیجریه، چاد و سومالی و حتی جنوب شرق آسیا می‌تواند گزینه‌های مناسب باشد. مهمترین پیامد این راهبرد “مهاجرت به ولایت‌های بدیل، موقت یا جایگزین” برای انتقال ساختار خلافت تکفیری به جغرافیایی مناسب و کشورهای مستعد تفکر تکفیری و دارای دولت‌های ضعیف و ناکارآمد است.

راهبرد ۴. “پراکنش خرده آینه‌های شکسته”
مبتنی بر این راهبرد مهاجرین فرهنگی و عملیاتی تکفیری خلافت که از جنگ سوریه و عراق باقیمانده اند در شرایط نبود جغرافیایی جایگزین مناسب، به سرزمین‌های مادری بازگشته و منتظر فراهم شدن شرایط سیاسی و امنیتی غرب آسیا برای ظهور مجدد خلافت باشند. این عناصر تکفیری از جمله خطرناکترین عناصر آماده فعالیت ضدامنیتی هستند که به‌مثابه “خرده آینه یا شیشه‌های شکسته” از بقایای شیشه عمر متلاشی شده دولت داعشی می‌باشند که به رغم آنکه منزوی هستند ولی به محض فراهم شدن شرایط مساعد برای عملیات نظامی، بسیار برنده و مخرب ظاهر خواهند شد. بر اساس گمانه‌ها بین دو تا پنج هزار نفر ایرانی در ایام شکل‌گیری خلافت داعشی در زیر خیمه خلیفه بغدادی سکنی گزیده بودند که با فرض کشته شدن ۵۰٪ آنان، می‌توان انتظار بازگشت نیمی از آنان را به کشور داشت.

راهبرد ۵. “جذب گرگ‌های تنها یا خاکستری”
بخشی از جامعه مخاطب اندیشه تکفیری، یا عناصر متاثر از آنان، دارای انگیزه تهاجمی هستند که تحت تاثیر فرآیندهای جذب در فضای مجازی یا رسانه‌ای، به مبنانی جریان تکفیری گرایش پیدا می‌کنند؛ ولی امکان حضور مستقیم در سرزمین موعود خلافت را نداشته یا ندارند. این عناصر که از آنها به نام “گرگ‌های تنها یا گرگ‌های خاکستری” یاد می‌شود؛ به سبب پنهانی بودن هویت تکفیری و انگیزه‌های تروریستی آنان، از جمله خطرناکترین عناصر مهاجم محسوب می‌شوند. این افراد می‌توانند در هر زمان و مکانی، به سرعت به یک عنصر تروریستی تبدیل و به مثابه یک گرگ درنده اقدام مخرب تروریستی داشته باشند.
لینک قسمت اول: https://torshizkhan.ir/?p=2315
لینک قسمت دوم: https://torshizkhan.ir/?p=2396
ادامه دارد…