به گزارش پایگاه خبری گیل فام به نقل از ترشیز خوان؛ از نظر سابقه تاریخی و سنن بزرگان مصادیق زیادی در زیارت اربعین وجود دارد. در تاریخ از جابر ابن عبدالله انصاری سال ۶۱ ه.ق معادل ۵۹ ه.ش به عنوان اولین زائر پیاده در اربعین یاد شده است. مختار ثقفی قیام خون خواهی اش را از کربلا آغاز کرد و در طول مدت یکسال و هشت ماه حکومت اش بین سال ۶۶ تا ۶۷ هجری، زائر اربعین بود.
حاکمان شیعه آلبویه در قرن ۴ ه.ق و حاکمان صفویه در ۱۱ ه.ق از جمله زیارت کنندگان معصومین (ع) با پای برهنه بوده اند. علمای شیعه نظیر شیخ مرتضی انصاری یا شیخ اعظم، شیخ بهایی، میرزا حسین نوری (قده) و آیتاللهالعظمی سید محمود شاهرودی (قده) و… صدها بار به سفر اربعین رفته اند و آنقدر این سنت دیرین پایدار بوده که به مسیرشان به طریق العماء مشهور شده است.
هر چند رسم پیاده روی در دوره ی حکام مستبد از جمله دوره صدام ممنوع بود، اما زیارت پنهانی اربعین از همان طریق العلماء صورت می گرفت. از جمله فرزند امام خمینی (ره) حاج سید مصطفی خمینی به همراه سایر علما و جمع محدودی از مردم هر سال با پای برهنه از لابلای نخلستان ها و گذرگاه هایی فرعی – طریق العلماء – به زیارت اربعین می رفتند.
با این اوصاف باید در این سفر اسرار زیادی نهفته باشد که شناخت آنها، لذت زیارت را بیشتر می کند.
حقیر با اعتراف به درک محدود خود از این اسرار، تلاش نمودم در برخی جملات بزرگان دین، ادب و اخلاق، تامل نمایم تا شاید اسرار بیشتری از پدیده تاریخی و نوین اربعین گشوده شود. با این منطق برخی مهمترین اسرا سفر اربعین عبارت است از:
۱. سیر در مسیر پختگی و کمال یابندگی:
مفهوم چهل در وجه مادی و معنوی معنای عمیقی دارد. وعده موسی (ع) در کوه طور ۱۰+۳۰ است و چهل سالگی موعد پیامبر اعظم (ص) برای دریافت وحی و رسالت است. در فرهنگ عمومی هم چهل دارای اعتبار و تقدیس است. اوج تابستان و زمستان چهلمین روز آن است. عقل انسان در چهل سالگی کامل می شود و… پس هر چه از نقص به پختگی و بلوغ برسد، اربعینی می شود. راهپیمایی اربعین سمبل و نماد طی کردن مسیر سخت ولی پرجذابه تا رسیدن به رشد و کمال است. بنابراین در ادبیات دینی و فرهنگ انسانی، اربعین آستانه فضیلت و آغاز کمال یافتگی است.
۲. ترازیابی ایمان و نماد اقتدار جامعه ایمانی:
در روایتی از امام حسن عسکری (ع) آمده که زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین از علائم مۆمن است و شوق زیارت اربعین، ابزار سنجش ایمان و در تراز سایر فروع همچون نماز قرار می گیرد. از آنجا که سفر اربعین به صورت جمعی برای مومنان و برای جامعه طراحی شده است؛ بنابراین تجمع حجم زیادی از مومنان در کنار هم و در سرزمین ایثار و شهادت منجر به تشکل یافتگی مومنین از طریق هم افزا نمودن توانمندی و احساس قدرت می شود و اقتدار جامعه ایمانی را در شکل امت به نمایش می گذارد.
۳. تجمیع و ترکیب سیاست و دیانت:
ابتدایی ترین و روشن ترین علت نهضت عاشورا و قیام حضرت سید الشهداء (ع) و علت العلل برپایی اربعین، یادآوری ظلم ستیزی سید مظلومان در عاشورا است. این روز را از هر زاویه ای و با هر تفکری که مورد کاوش قرار گیرد، هم تجمعی برای ابراز خشم گروهی از ظلم و حمایت از مظلوم است و هم اعلام آمادگی برای مبارزه با دستگاه مستکبر و فاسد است. بنابراین بعد اجتماعی – سیاسی حرکت آئینی اربعین، یکی از مهمترین و مشهودترین علت وجودی آن است، و در اربعین سیاست پاک و دیانت ناب در هم تنیده می شود.
۴. اسوه یابی جامع و فراگیر امت ساز:
الگو و اسوه وقتی ماندگار است که بتواند تمام ایام و ادوار تاریخ و همه ملت ها را در بر بگیرد. عاشورا تجلی نمایش اسوه جامع و بی بدیل از انسان کامل، برای همه انسان ها و جوامع به مثابه یک امت جهانی است. الگویی که در صورت و سیرت سید الشهداء (ع) و شمائل عاشورایی بروز و ظهور می یابد. هرچند از نزدیک ۲۰ هزار روز حیات پر برکت آن وجود مبارک، فقط چند روز محرم، عاشورا و اربعین را انتخاب به او تمسک ناقص می جویم، ولی در همین اندازه هم عاشورا و سیدالشهداء (ع) الگوی فکری، رفتاری و انگیزشی دیروز، امروز و فردای جهان است و اربعین نماد هجرت از زمان و مکان متعارف به وضع مطلوب است.
۵. تدبیر الهی در مردمی سازی اربعین:
مردمی بودن یک پدیده اجتماعی، پویایی و بقاء آن پدیده را تضمین می کند. در میان پدیده اجتماعی و رخدادهای بزرگ هیچ تجمعی به گستردگی و منزلت اربعین نیست. اربعین یک پدیده فرهنگی بر آمده از سرچشمه زلال اخلاص مومنان همراه با مجموعه ای از ارزش ها، هنجارها، علائم، شعائر فاخر معنوی و انسانی است که با فطرت، عاطفه و منطق همه آحاد بشر گره خورده است. علاوه بر این مهر تدبیر الهی با نشان ثارالله بر خون سید الشهداء، کارکرد اجتماعی سیاسی و مانایی اربعین را در چرخه آفرینش و حیات، برای همه آزادگان و در سراسر تاریخ تضمن نموده است.
۶. جشن رهایی از جهالت و گریز از ضلالت:
تعابیر به کار رفته در زیارت مکتوب اربعین، هم فلسفه وجودی زیارت و هم هدف قیام سیدالشهداء (ع) را معرفی کرده است: “و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة؛ خدایا، امام حسین (ع) برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت عمیق، خون قلب و همه هستی اش را در راه تو فدا کرد.” با توجه به محتوای این سطر، آرمان اصلی زیارت اربعین می توان: کوچاندن مردم و جامعه از وادی جهالت مادی ظلمت و حمیت قومی – قبیله ای و فردیت و منیت، به وادی نور و شعور در افق خونین نینوا است که از طریق پس زدن پرده های بی خردی، حیرت، گیجی، گنگی و وانهادن و رهایی از وابستگی های اعتباری و حقیقی از یک سو و چنگ زدن به حسین به عنوان تنها منجی از سوی دیگر حاصل می شود.
۷. جشن پیروزی خون بر شمشیر:
پس از نیم قرن غصب خلافت و گروگان گیری جامعه اسلامی توسط طائفه سقیفه و عشیره بنی امیه، گروگان گیران این بار برای برپابی مراسم ترحیم اهل بیت پیامبر (ص)، مردان اهل البیت را در مسلخ عاشورا ذبح کردند و باقیمانده را به اسارت بردند. کاروان اسرای کربلا در هنگام ورود به کوفه و شام در شکل و شمایل یک کاروان شکست خورده می نمود، اما همین کاروان در ایام اربعین هنگام باز گشت به کربلا، در صولت یک سپاه پیروز دیده می شد. بر این اساس سفر اربعین کوچ از سختی ها، زشتی ها، سستی ها، کجی ها، ناکامی ها و بیدادگری ها به سوی هم بختی ها، زیبایی ها، پیروزی ها و دادگری های انسانی و اجتماعی است.
۸. تمهید تمدنی در مسیر ظهور:
علاوه بر نگاه انسانی، دینی و آئینی، اربعین از منظر تمدنی هم قابل توجه است. صراط اربعین، مسیری مشحون و مملو از صمیمیت، فداکاری، تحمل پذیری، ایثارگری و سخاوت در مسیر کمال است. در حقیقت اربعین هم افزایی، همراهی، هم آوایی و هم بختی جامعه انسانی و ایمانی است که در حال حرکت از حالت موجود به سوی وضع مطلوب است. بنابراین انسان، جامعه و تاریخ با تکیه بر باورها و ارزش های مشترک انسانی و معنوی، در حال گذار تمدنی هستند. گذری که از غروب خورشید ولایت حسینی در ظهر عاشورا و طلوع مشکوه هدایت زینبی در عصر عاشورای ۶۱ هجری آغاز شده است.
این جوش و خروج وقتی از تلاطم به ساحل نجات خواهد نشست که مقصد نهایی این سفر دست یافتی شود. مقصدی که با طواف بر گرد اسوه کامل (سیدالشهداء)، برای یافتن و استقبال از انسان کامل (حضرت حجت) و آمادگی برای تشکیل حاکمیت مستضعان و وارثان زمین، محقق خواهد شد.