الهه موسوی: ۳۰ سال از سدسازی بر رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه که این دریاچه را به خشکی کشاند گذشته است و ما هنوز در حال مصوب کردن ساخت سدهای جدید و کلنگ زنی آنها هستیم. اصلا هم از خودمان نمی پرسیم ایران باید به چه روزی بیفتد تا قبول کنیم که رویکردمان نادرست بوده و آنرا تغییر دهیم؟ معلوم نیست چه کسانی اراده کرده اند سرزمین مان را نابود کنند؟ آیا باز هم می خواهیم بگوییم دست دشمنان خارجی در میان است یا اینکه بپذیریم عده ای منفعت طلب و تاجرمآب برای پر کردن کیسه ها و حساب های بانکی خود می خواهند با ساختن سد، انزلی و کاسپین(خزر) را هم به روز دریاچه ارومیه بیاورند. آیا وقت آن نرسیده که نهادهای نظارتی از جمله “سازمان بازرسی کل کشور”، برای یکبار هم که شده پرونده سدسازی ها در ایران را به طور علمی و بی طرفانه بررسی کند و جلوی تکرار فاجعه خشک شدن بقیه ایران را بگیرد؟
شمشادهای خشک شده در بالادست ارتفاعات شفت گیلان هنوز نمی دانند قرار است چه بر سرشان بیاید. شمشادها اگر چه حالا خشک شده اند اما در انتظار دست یاری بوده اند تا احیاءشان کند نه ریشه کن. اما حالا دستی بالای تمام دست ها بلند شده و می خواهد همه شان را پاکتراشی کند و یک سد بسازد. یک سد مثل صدها سدی که در طول ۴۰ سال اخیر درست شدند تا برای مردم ایران و کشاورزی و شرب شان، آب فراهم کنند؛ اما به جای آب برای مردم، برای مافیای سدسازی “نان” آوردند.
اما مشکل سد لاسک، فقط از شمشادها نیست که حالا بگوییم “شمشادها خشک شدند پس سدسازی مانعی ندارد” حیات تالاب انزلی با این سدسازی به شدت در معرض خطر قرار می گیرد؛ چرا که شاهرگ اصلی آن قطع می شود؛ تالابی که در دهه های اخیر با مشکلات عدیده ای رو به رو بوده و عمق آن از ۱۰ متر به یک متر کاهش یافته است.
عجیب اینجاست که بعد از شکست “روش” سدسازی که وزیر نیروی دولت یازدهم به آن اعتراف کرد و خشکی تالاب ها و دریاچه های سراسر ایران را به دنبال داشت، وزارت نیرو و مدیران وکارشناسان آن همچنان باد به غبغب می اندازند و از کلنگ زنی و ساخت سدهای جدید برای آبادانی مناطق و شهرها و روستاها صحبت می کنند. انگار نه انگار که هزاران میلیارد تومان هزینه ساخت سدهایی از “بیت المال” پرداخت شده که نه تنها آبی برای مردم نداشته بلکه در اثر خشک کردن رودهای پایین دست و تالاب ها، باعث از دست رفتن زندگی و کشاورزی و آب و ملک شان و نیز آوراگی شان نیز شده است و البته برای سازنده ها “نان” داشته است.
مخالفت و رایزنی شبکه تشکل های گیلان
پیش از اعلام کلنگ زنی سد لاسک در هفته دولت، شبکه تشکل های غیردولتی محیط زیست ومنابع طبیعی گیلان در راستای پیگیری و لغو آن، نامه هایی جداگانه به اردکانیان وزیر نیرو، آقایی معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری گیلان، ارسال کردند. همچنین گزارشی به نهاد ریاست جمهوری ارائه شد و جلسه ای با استاندار گیلان برگزار شد که در آن، با بیان دلایل کارشناسی موفق شدند از مراسم احداث این سد جلوگیری کنند.
رامین شیرعلی پور دبیر شورای هماهنگی شبکه گیلان در اینباره گفته است:« خوشبختانه با پیگیری هایی که در فرصتی اندک حاصل شد و در تماس ها و دیدارها با مسئولان استانی و کشوری، علی رغم انتقاد نسبت به صدور تاییدیه ارزیابی زیست محیطی سد لاسک توسط سازمان حفاظت محیط زیست که با توجه به جلسات کارگروه ارزیابی استانی پاسخ ها به گزارش مردود بوده و تایید این گزارش در سازمان جای سوالات بسیاری را دارد مراسم احداث این سد که قرار بود دوشنبه پنجم شهریور با حضور وزیر نیرو برگزار شود لغو شده است.»
دبیر شبکه گیلان با اشاره به حمایت های معاونت پیشگیری وقوع جرم دادگستری استان گیلان، دادستانی کل کشور و استانداری گیلان و همچنین اساتید دانشگاه، فعالان اجتماعی، تشکل های محیط زیستی، رسانه ها و جوامع بومی شهرستان های شفت و بندر انزلی گفت:« شبکه گیلان علاوه بر وارد دانستن ایرادهای مختلف به نحوه صدور مجوز احداث سد و جلسات ارزیابی، این موضوع را متوجه وزارت نیرو دانسته و از شخص وزیر و مشاوران ایشان و همچنین نمایندگان مجلس که پیگیری های زیادی برای اجرای این کار که با منافع مردم بومی در تضاد است تقاضا می کند که از ابتدا بار دیگر فرآیند احداث این سد بررسی و مطالعه جامع پیرامون اثرات و تبعات زیست محیطی و اجتماعی آن به انجام برسد.»
چرا سد بسازیم؟!
کارشناسان اما می گویند زمین بایری در پایین دست سد لاسک وجود ندارد که به واسطه سدسازی بخواهند زیر کشت ببرند و احداث چنین سدی را توجیه کنند. نیازهای آبی کشاورزی مردم منطقه نیز از طریق رودخانه های متعددی که در گیلان هست تامین می شود و شهری نیز در این استان نداریم که کم آبی داشته باشد. پس اساسا برای سدسازی در گیلان، توجیهی وجود ندارد.
اما در عوض، سدسازی می تواند گیلان را کم آب کند و ارومیه دیگری را رقم بزند. آنوقت نه آبی برای کشاورزی می ماند و نه حتی شُرب و در عوض تا دل تان بخواهد ریزگرد و مهاجرت و تنش های اجتماعی و سیاسی و در نهایت جنگ آب است که گریبان مردم را می گیرد.
در همین حال در حدود ۷ روستای زیرمجموعه روستای لاسَک در صورت ساخت وآبگیری سد با مشکل کمبود آب مواجه خواهند شد و ۳ روستای “لاسک”، “کلوان” و “ویسرود” به طور کامل به زیر آب می روند که از پیامدهای جدی پروژه هایی از این دست بوده و مشکلات اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی عدیده ای را برای مهاجرانی که کاشانه شان به زیر آب می رود بر جای می گذارد .
سدی بی ارزیابی محیط زیستی
سد لاسک از سوی سازمان حفاظت محیط زیست در دولت یازدهم به دلیل آثار زیانبار آن بر “تالاب بین المللی انزلی” تخریب و پاکتراشی نزدیک به یکصدهکتار از بهترین “رویشگاههای شمشاد هیرکانی” با مخالفت مواجه شد و مجوز کلنگ زنی آنرا که صندلی های مراسمش نیز در روستای “لاسَک” چیده شده بود داده نشد حالا دوباره از سوی “مافیای آب” و با اقدامات برخی از نمایندگان منطقه در حال اجرایی شدن است و اگر رایزنی های شبکه تشکل های گیلان نبود هفته گذشته کلنگ آن بر زمین خورده بود.
محمد دهدار درگاهی عضو هیات علمی و دکترای محیط زیست درباره نداشتن مطالعات ارزیابی اثرات زیست محیطی” برای سد لاسک به رسانه ها گفته است که اگر اثرات زیست محیطی سد لاسک واقعی و بی طرفانه بررسی می شد با توجه به این که یکی از شاهرگ های تالاب انزلی را قطع می کند هیچگاه وجاهت قانونی پیدا نمی کرد.
منطق این است که مشاور طرح مکان ساخت سد و اثرات مثبت و منفی زیست محیطی، میزان تخریب جنگل ها، اتفاقات پایین دست، وضعیت روستاها، تغییرکاربری زمین کشاورزی، جاده و غیره را بررسی کند و با حضور نمایندگان وزارتخانه ها و سازمان هایی مثل وزارت راه ، نیرو سازمان جنگل ها نظرات اعلام و تصمیم گیری شود.
سد لاسک با ارتفاع ۶۳ متر، عرض ۷۵۰ متر و طول ۳۶۰۰ متر، باید ۸۴ میلیون مترمکعب آب را در دل مخزن خود جا دهد؛ اما معلوم نیست این آب قرار است از کدام باران و برف تامین شود؟ چرا که بر اساس آمارهای رسمی، میزان بارش نزولات جوی در تمام نقاط ایران هر سال سیر نزولی را طی می کند و در چنین شرایطی مسلما ساختن مخازن گرانقیمت برای ذخیره کردن آب باران، آنهم همراه با نابودی جنگل و تالاب که ذخیره گاه های خدادادی آب هستند چیزی جز هدردادن سرمایه های ملی نیست.