عضو ناظر تحولات جهانی باشیم یا عضو فعال آن؟!

به گزارش پایگاه خبری گیل فام به نقل از ترشیز خوان؛ جهان در آستانه «نظم جدید» است. همان‌ها که میراث‌داران نظم کهنه می‌باشند از پایان عمر این نظم سخن گفته‌اند؛ آمریکایی‌ها، اروپایی‌ها در دو سطح سیاسی و کارشناسی گفته‌اند نظم دوقطبی و نظم نوین آمریکایی به پایان رسیده است.

تکاپوی کشورهایی مثل آلمان و ژاپن برای شکل‌دهی به ارتش ملی بیانگر جدی بودن این باور در میان اضلاع بلوک غرب است وگرنه با وجود ناتو چه نیازی به احیای ارتش‌های ملی در این کشورها وجود دارد.

ملایم‌ترین گزاره‌ای که شنیده می‌شود نظم سه‌قطبی با حضور آمریکا، چین و روسیه است ولی چه کسی است که نداند آمریکا نمی‌تواند در کنار دو قدرت آسیایی مشارکت‌کننده در نظمی نو باشد. این خود بی‌نظمی است همین حالا آمریکا، روسیه را بزرگ‌ترین رقیب نظامی و چین را بزرگ‌ترین رقیب اقتصادی خود می‌داند و از سوی دیگر چین و روسیه به آمریکا به چشم دشمن نگاه می‌کنند پس واضح است که نظم جدید نمی‌تواند با مشارکت آمریکا معنا و مفهوم پیدا کند.

نظم نوین جهانی فقط تغییر در واحدهای شکل‌دهنده به یک نظام بین‌المللی نیست، تغییر در شیوه حکمرانی بین‌المللی هم هست. در چشم‌انداز تحولات مهم بین‌المللی هم تغییر در منطق و حکمرانی وجود دارد.

در سال‌های اخیر دو رویداد مهم بین‌المللی را شاهد بودیم و در این عرصه میدان مانور قدرت‌های نوظهور را مشاهده کردیم. یکی از این رویدادها بیماری فراگیر کرونا بود. براساس انگاره مسلط بر نظام گذشته بین‌المللی، این عارضه سهمگین باید مانند موم در دستان قدرت‌های مسلط قرار می‌گرفت و قدرت‌های بین‌المللی باید در جایگاه حل و فصل‌کننده قرار می‌گرفتند.

اما کووید۱۹ نه‌تنها تحت سیطره آمریکا و… قرار نگرفت بلکه بر جان آنها افتاد و سال‌ها بلای ناخوانده جان آنان شد و بیشترین تلفات انسانی و بیشترین لطمه اقتصادی را به آنان زد و از قضا کشورهایی مثل ایران که براساس انگاره نظام سابق باید برای رهایی از کووید به آنان پناه می‌بردند، به‌زودی بر این بیماری تسلط پیدا کرده و بر آن مهار زدند در این میان غرب مستأصل، آنچنان به وحشت افتاد که به رسواترین شکل به سرقت محموله‌های دارویی این بیماری روی آورد که یک مورد آن سرقت محموله‌های واکسن کانادا توسط آمریکا بود.

بلوای جهانی این بیماری، استیصال قدرت‌های مدعی و مسلط را در پی داشت و برای کشورهایی نظیر ایران به لابراتواری برای اثبات توانایی تبدیل گردید.

در این هنگامه بازارهای غذایی اروپا و آمریکا آن‌چنان به سرعت خالی شدند که گویی فردایی برای خود نمی‌دیدند و به دولت‌های مدعی‌شان ذره‌ای اعتماد نداشتند بر این اساس دولت‌های غربی مفهوم کلیشه‌ای «دولت‌های رفاهی» را از دست دادند. گویا کووید۱۹ نه یک ویروس بیماری‌زا که موریانه تمدن غرب بود. بیماری کووید غرب را به زانو درآورد و در همان حال به محک صلاحیت و قدرت‌های نوظهوری نظیر ایران تبدیل گردید.