امروز :

صفحه ورود

آیا گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟ بستن
ورود به سایت ثبت نام در سایت

نمایش منو

  • 5 خبر برتر
  • آخرین اخبار روز
  • آخرین مطالب اسلایدر
  • آستانه اشرفیه
  • استان ها
  • بندر کیاشهر
  • حوادث
  • دانش و فناوری
  • دولت
  • سپاه
  • سر تیتر اخبار1
  • سرتیتر اخبار
  • سلامت
  • سیاست
  • سیاهکل.دیلمان
  • شهرداری ها
  • عناوین اخبار
  • فرهنگ
  • فوتبال
  • قرارسبز
  • قوه قضائیه
  • گالری
  • گیلان
  • مجله
  • مجله خبری
  • مجله سلامت
  • محیط زیست
    • قرار سبز
  • میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی
  • هنر
    • شعر هفته
    • عکس هفته
  • والیبال
  • ورزش
  • خانه
  • عناوین اخبار
  • دانش و فناوری
  • تصاویر
  • سلامت
  • سیاست
  • فرهنگ
  • مجله
  • گالری
  • هنر
  • ورزش
    • والیبال
  • استان ها
  • درباره ما
استان ها/ مجله خبری

پنج‌شنبه, مارس 16th, 2023

کد خبر : 38565

به بهانه سالروز شهادتش؛

هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم

وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم. او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟!

به گزارش پایگاه خبری  گیل فام به نقل از  ترشیز خوان؛ وقتى به مهدی باکری خبر دادند که برادرت شهید شده است و می‌ خواهیم پیکرش را برگردانیم؛ اجازه نداد و گفت: همه ى آنها برادرای من هستند اگر تونستید همه را برگردونید حمید را هم بیاورید!… برادران باکری که هر سه پیکر پاکشان به دست نیامده است.

وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک میخواست‌، تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می‌گرفت!

با آقا مهدی سوار بر تویوتا داشتیم می‌رفتیم جایی. هوا به شدت گرم بود، اما جرآت نمی‌کردم ‌کولر رو روشن‌کنم. بالاخره به‌خاطر گرما طاقتم تموم شد و کولرِ ماشین رو روشن کردم. وقتی کولر رو زدم ، آقا مهدی گفت: الله بنده‌سی «بنده‌ی خدا» میدونی وقتی کولر روشن می‌کنی، مصرف بنزینِ بیت المال میره بالا؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم به شهدا بدیم؟ خاموش کن! مگه رزمنده ها توی سنگر زیر کولر نشستند که تو کولر روشن می‌کنی؟

توی ماشین داشت اسلحه خالی می‌کرد، باچند تا بسیجی دیگه. از عرق روی لباس‌هایش می‌شد فهمید، چقدر کار کرده…. کارش که تموم شد از کنارمان داشت می‌رفت. به رفیقم گفت: چطوری مش علی؟ به علی گفتم: کی بود این؟ گفت: مهدی باکری جانشین فرمانده. گفتم: پس چرا داره بار ماشین رو خالی می‌کنه؟! گفت: یواش یواش اخلاقش میاد دستت….

اهالی یک محل عصبانی آمدند شهرداری، توی اتاقی که من و مهدی آن‌جا می‌نشستیم و جواب مردم را می‌دادیم. می‌گفتند: آخر تو چه می‌دانی که ما توی چه بدبختی گیر کرده‌ایم. خودت کوچه‌ات آسفالت است، معلوم است که نمی‌دانی محله‌ی ما باران آمده، آب همه‌جا را برداشته. مهدی حرف نزد. حتی ابرو خم نکرد. رفت پوتین گلی خودش را از پشت میزش برداشت گذاشت جلو چشم آن‌ها، گفت: این هم مدرک من که به همه‌مان ثابت کند کوچه‌ی ما هم دست کمی از کوچه‌ی شما ندارد.

وقتی مهدی باکری به پشت تریبون رسید، قبل از هیچ اقدامی خم شد و پتوی کهنه سربازی را که به احترام فرمانده زیر پایش انداخته بودند، را برداشت و با وقار و مهارت خاصی آن را تکان داد و خیلی آرام تایَش کرد و به *جای زیر پایش، بر روی تریبون نهاد* و آن گاه با لحنی آرام جمله‌ای را گفت که هرگاه و در هر شرایطی به هر کسی نقل کرده‌ام، هم *اشک از چشمان من سرازیر می‌شود و هم اشک مخاطبم*.
او گفت: خاک بر سرت مهدی، آدم شده‌ای که بیت‌المال را به زیر پایت انداخته‌اند؟!

هر روز آفتاب نزده از خانه میرفت بیرون ، یه روز صدای پایین آمدنش را ار پله ها شنیدم ، رفتم و جلویش را گرفتم ، گفتم ، آقا مهدی ، شما دیگر عیالواری ، یک کم بیشتر مواظب خودت باش. گفت ، چه کار کنم ؟ ، مسئولیت بچه ‌های مردم گردنمه . گفتم ، لااقل توی سنگر فرماندهی بمون. گفت ، اگر فرمانده نیم خیز راه بره ، نیروها سینه خیز میرند ، اگر بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونه هاشون….. ما باید در خط مقدم باشیم، تا دیگران در صحنه بمانند…

اوایل انقلاب بود…..در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است…
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟!
آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت.
ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار می کنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟! جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟! خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم…

  • منبع خبر : کتاب زندگی به سبک شهداء

لینک کوتاه : http://gilfam.ir/?p=38565

مطالب مشابه

  • هشدار مرکز سنجش،پذیرش و فارغ التحصیلی دانشگاه آزاد اسلامی نسبت به فعالیت موسسات سودجو
  • تامین آب مصرفی سیل زدگان توسط جمعیت هلال احمر استان اردبیل/توزیع ۱۸۰ هزار بطری آب معدنی
  • چمن طبیعی ورزشگاه عضدی رشت افتتاح شد
  • سابقه تاریخی ابریشم به دوران اشکانیان و ساسانیان می‌رسد
  • گردهمایی صنعت ابریشم در بنای تاریخی ابریشم انزلی برگزار شد
  • آغاز ثبت نام بدون آزمون ( ویژه استعدادهای درخشان ) مقطع کارشناسی ارشد سال۱۴۰۲ دانشگاه آزاد اسلامی
  • بازدید از روند اجرای طرح هادی روستاهای شهرستان سرعین
  • رویداد شب بندر کیاشهر برگزار شد
  • مسابقات دوچرخه سواری کوهستان قهرمانی استان اردبیل
  • درختان جنگل «گیسوم» نباید قطع شود

نظرات

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

5 خبر اول

چمن طبیعی ورزشگاه عضدی رشت افتتاح شد

چمن طبیعی ورزشگاه عضدی رشت افتتاح شد

سابقه تاریخی ابریشم به دوران اشکانیان و ساسانیان می‌رسد

سابقه تاریخی ابریشم به دوران اشکانیان و ساسانیان می‌رسد

گردهمایی صنعت ابریشم در بنای تاریخی ابریشم انزلی برگزار شد

گردهمایی صنعت ابریشم در بنای تاریخی ابریشم انزلی برگزار شد

رویداد شب بندر کیاشهر برگزار شد

درختان جنگل «گیسوم» نباید قطع شود

درختان جنگل «گیسوم» نباید قطع شود

مجله خبری

  • تامین آب مصرفی سیل زدگان توسط جمعیت هلال احمر استان اردبیل/توزیع ۱۸۰ هزار بطری آب معدنی
  • چمن طبیعی ورزشگاه عضدی رشت افتتاح شد
  • سابقه تاریخی ابریشم به دوران اشکانیان و ساسانیان می‌رسد
  • گردهمایی صنعت ابریشم در بنای تاریخی ابریشم انزلی برگزار شد
  • بازدید از روند اجرای طرح هادی روستاهای شهرستان سرعین
  • رویداد شب بندر کیاشهر برگزار شد
  • مسابقات دوچرخه سواری کوهستان قهرمانی استان اردبیل
  • درختان جنگل «گیسوم» نباید قطع شود
  • آغاز به کار سومین نمایشگاه و رویداد تخصصی عصر امید در دانشگاه آزاد سیرجان
  • اظهارنامه مالیاتی و فرم تبصره ۱۰۰ برای عملکرد سال ۱۴۰۱

مجله سلامت

پیشروی رنگ آبی در نقشه کرونایی گیلان

آخرین اخبار سایت

  • تقدیر از علی علی‌پور نیاول به مناسبت روز خبرنگار
  • هشدار مرکز سنجش،پذیرش و فارغ التحصیلی دانشگاه آزاد اسلامی نسبت به فعالیت موسسات سودجو
  • تامین آب مصرفی سیل زدگان توسط جمعیت هلال احمر استان اردبیل/توزیع ۱۸۰ هزار بطری آب معدنی
  • چمن طبیعی ورزشگاه عضدی رشت افتتاح شد
  • سابقه تاریخی ابریشم به دوران اشکانیان و ساسانیان می‌رسد
  • گردهمایی صنعت ابریشم در بنای تاریخی ابریشم انزلی برگزار شد
  • آغاز ثبت نام بدون آزمون ( ویژه استعدادهای درخشان ) مقطع کارشناسی ارشد سال۱۴۰۲ دانشگاه آزاد اسلامی
  • بازدید از روند اجرای طرح هادی روستاهای شهرستان سرعین
  • رویداد شب بندر کیاشهر برگزار شد
  • برگزاری جشن کودکان رضوی در آستانه مقدّس حضرت سیدحمزه ع (باغمزار )کاشمر
  • مسابقات دوچرخه سواری کوهستان قهرمانی استان اردبیل
  • درختان جنگل «گیسوم» نباید قطع شود
  • جشنواره استانی شعر گیلکی *دامون*
  • آغاز به کار سومین نمایشگاه و رویداد تخصصی عصر امید در دانشگاه آزاد سیرجان
  • اظهارنامه مالیاتی و فرم تبصره ۱۰۰ برای عملکرد سال ۱۴۰۱
  • بررسی رفع مشکل محل دفن زباله آلمان لنگه لنگرود
  • شهردار لاهیجان از آغاز عملیات نهضت آسفالت سال ۱۴۰۲ خبر داد
  • جزییات تعطیلات تابستانی دانشگاه آزاد اسلامی
  • پروژه اتصال بلوار حکیم زاده به دیلمان لاهیجان آغاز شد
  • وبینار کاربرد چت جی پی تی در نگارش پایان نامه و پژوهشگری
  • اجرای موفق بهره گیری از نرمه گندله خام در کارخانه گندله سازی سه چاهون
  • تسهیلات ۱۰ میلیون توماني با کارمزد صفر درصد است

تبلیغات